عشقم آرمان عشقم آرمان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

نفس ماما

22 و 23 ماهگی

1392/9/3 12:32
نویسنده : مامانی
477 بازدید
اشتراک گذاری

گلم ببخش خیلی وقت میشه سر نزدم اخه خیلی تو این مدت مریض شدی بعدشم که مسافرت رفتیم شمال الانم که برگشتم باز مریض شدی  این بار سرما و وخوردی حسابی بداخلاق شدی در میخوابی صبح زود بیدار میشی تو غذا خوردن اذیت میکنی انشالله زودی خوب بشی و انقدر مامانی رو اذیت نکنی  خب یکم از شیطنتت بگم که خدامیدوه هرچه قدر بگم کم گفتم که چقدر شیرین زبون شدی خیلی قشنگ حرف میزنی از یک تا پنج رو قشنگ میشماری از خواب که بیدار میشی  میایی سیدی شرک یا شیر شاه رو بر میداری میزاری تو دستگاه  میشینی رو مبل میبنی اصلا هم از من کمک نمیخوایی روزی صد بار این سیدی های تکراری رو باید با تو ببینم و گرنه سرو صدات در میاد مدام میخوایی باهات بازی کنم  تا گرسنه میشی میگی مامان جگر  یک بار بیشتر جگر نخوردی اما عاشق جگر شدی  مدام در فریزر باز میکنی بستنی بر میداری مییری میخوری تقریبا نصف کاراتو انجام مدی به طور مستقل میتونی غذاتو بخوری خیلی کم ریخت و پاش  میکنی خلاصه بگم خیلی عسل شدی  یه چند ماهی میشه میبرمت خانه بازی مرتب اونجا بازی میکنی دوست پیدا کردی خیلی ذوق مکنی برعکس اینکه خسته بشی و شب بخوابی میایی خونه همه چی رو میخوایی تعریف کنی برا بابا جون مخ اادم رو میخوری انقدری که غر میزنینیشخند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 اینم ماشینی هست که بابا رضا (بابای من ) برا تولدت خرید

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان پرهام
7 آذر 92 11:26
عزیزم چه نازه بما هم سر بزنید عزیزم آدرس وبلاگ که داد اشتباه هست
خانمی
11 آذر 92 7:52
ماشالا به آرمان جونی چه بزرگ شده......مامانش یه واکسن آنفولانزا واسش بزن..دیگه اینقدر مریض نمیشه
مامانی درسا
16 آذر 92 2:01
عزیزم هزاران بار تولدت مبارک انشاالله همیشه سلامت باشی و شاد
مینا مامان آرمانی
20 آذر 92 14:05
مباررررک پسر قشنگم.آرمانم تولدت مباررررک.خدا بد نده ایشالله
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس ماما می باشد