عشقم آرمان عشقم آرمان، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

نفس ماما

عیدت مبارک

سلام عزیز دل مامان ،امشب آخرین شب از سال ۹۸ دوتا عید گذشت و کنارم نیستی ؛خیلی دلم برات تنگ شده خیلی زیاد ؛برات هرشب دعا میکنم ک حالت خوب باشه و دلت شاد باشه  و آینده ایی روشن داشته باشی نفسم  ،بعد از ۱۹ ماه  بلاخره حکم ملاقاتت گرفتم و انشالله میام میبرمت و تاریخ انقضاء این دوری ب پایان میرسه  و همینطور تاریخ انقضاء خوشی های پدرت پدربزرگت مادربزرگت ک مسبب بدبختی من شدن و مسبب دوری تو از مادرت. عیدت مبارک  کوچک مرد زندگیم آرمانم  ...
29 اسفند 1398

زمین گرد است و میچرخد...

حتی این حیون از مازیار  پدر بچم بیشتر حالیشه ک بچه نیاز ب آغوش مادر داره اونوقت اون ظالم ک از حیون هم کمتر  بچه رو از مادر محروم کرده ب امید روزی ک تمام دعاهایم مستجاب  بشه و این ظالم (مازیار) در فراق  جدایی و دیدن مادرش بسوزه  و مادر ب ظاهر مومنش  در فراق دیدن تک تک  پسراش  الهی امین   ...
17 دی 1398

پسرم

  پسرم. تو قیمتی ترین جواهری هستی که تو ویترین این دنیا دیدم  من ایمان دارم به خدایی که یوسف را ب یعقوب بازگرداند همون خدای من است و تو را ب من برمیگرداند  ...
19 آذر 1398

قهرمان زندگی من

او قهرمان زندگی من است  حتی اگر هیچ مدالی برگردنش نباشد حتی اگر هیچ کسی از قهرمانی اش خبردار نشود قهرمانی ک.هیچ وقت خسته نمیشود قهرمانی ک.میبازد تا من برنده شوم قهرمانی ک در سخت ترین روزهای زندگیم کنارم می ماند و هرگز پشتم را خالی نمیکند قهرمانی ک.تمام اتفاقهای خوب جهان را برای من میخواهد و نه برای خودش قهرمانی ک موفقیت های من خستگی زندگی را از تنش بیرون می اورد پدرم تنها مرد زندگی من تنها قهرمان زندگی من است  حتی اگر بهشت زیر پایش نباشد 
18 آذر 1398

حکم.ملاقات

خدارو صدهزارمرتبه شکر بعد 15 ماه حکم.ملاقات گرفتم پسرم و دقیقا همونچیزی شد ک.من میخام خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم خیییییلی خوشحالم کل عید و دو هفته اول هرماه از تابستون پیش خودمی نفسم 👌
17 آذر 1398

تولد هشت سالگیت مبارک

سلام عشقم آرمانم تولدت مبارک نفسم  دوست داشتم کنارم بودی و بهترین جشن تولد رو برات میگرفتم اما افسوس ۱۵ ماهه ازت بی خبرم پدرت  و پدر بزرگ به ظاهر مسلمانت تو رو از من گرفتن حتی نگذاشتن صداتو بشنوم تو این مدت  اما مطمنم خدا تورو به من بر میگردونه و مطمنم زمین گرده و خدا جای حق نشسته همینطور ک پدر بزرگترت داغ تورو به دلم گذاشت خدا داغ دیدن چهارتا پسرش و به دلش میزاره  باشد تا روزی ک تمام حقایق برملا شود و خودت متوجه شی با چه موجود خطرناکی داری زندگی میکنی کسی ک عقرب به من انداخت تا جونم رو بگیره کسی که با ماشین پدرمو زیر گرفت  کسی که عکسهای خانوادگی  رو تو فضایی مجازی پخش کرد این شخص هر لقبی میتونه داشته&...
15 آذر 1398
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس ماما می باشد