عشقم آرمان عشقم آرمان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

نفس ماما

نوزده ماهگیت مبارک

1392/4/20 9:47
نویسنده : مامانی
438 بازدید
اشتراک گذاری

عسلم نوزده ماهگیت مبارک  ماشالله  شیطون شدی خیلی بعضی شبا که از دست کارات گریه میکنم دیر میخوابی اذیت میکنی باید بدوم دنبالت تا غذا بخوری خلاصه حسابی من رو اذییت کردی خیلی هم وابسته شدی هیچ جا نمیتونم برم همش باید جلو چشم پسرم باشم   به اندازه که شیطون شدی شیرین هم شدی مرتب میایی میگی ماما ماما منم میگم جان جانم میایی محکم منو میبوسی کلا این روزا همه رو خیلی میبوسی مخصوصا وقتی چیزی بخوایی برات انجام بدیم  یا ببینی کسی داره چیزی میخوره میایی میبوسیش تا بهت بدن بخوری  یه سیاستی داری ای شیطون تا ببینی کسی خوابیده انگشتت رو میزاری رو دهنت میگی هیس هیس یعنی همه ساکت باشیم وقتی باباجون بابا من میاد از سر کار دستش رو میگیری میگی رو کدوم مبل بشینه یا موقع نهار و شام خوردن وقتی خونه بابا جون باشیم خاله ها رو صدا میزنی به به یعنی خاله بهار یل یعنی خاله یلدا خلاصه بگم از عسل شیرینتر شدی گلم تا ببینی دارم گریه میکنم میری دستمال کاغذی میاری که اشکام پاک کنم قربونت برمممم که چه قدر مهربونی این روزا به عروسکات شیر میدی لباسات رو میزنی بالا بعد بهشون شیر میدی و میگی هیس  هیس یعنی داری میخوابونیش عاشق کاراتم بخداااااا گلم به خاطر انگشت شصت دست چپت سه بار دکتر بردمت همه گفتن باید عمل بشی امروز دوشنبه صبح نوبت عمل داشتی اما نبردمت نمیتونم تحمل کنم که بخوان بیهوشت کنن واقعا میمیرم بخوان عملت کنن فعلا همینجور دست نگه داشتم تا بزرگتر بشی ببینم چه کار میشه کرد عزیزم این اتفاق هم به خاطر شیطنتته کار دست خودت دادی راستی ١٤ تیر سالگرد عقد منو بابا بود من الان دوهفته میشه خونه خودمون نیستیم خونه باباجون اینا هستیم برا همین نشد کیک بخرم و با بابا مازیار سالگرد عقدمونو جشن بگیریم بابا سرکار بود برا همین دوروز زودتر اومد و شام منو شما و بابایی رفتیم بیرون که خیلی هم خوش گذشت اینم به خاطر سالگرد عقدمون بود

اینم چنتا عکس از شیطنت ارمان گلی بزارم

اینجا من و شما رفتیم شرکت به خاله الی سر بزنیم که یهو دیدیم رفتی رو میز

اینجا هم با بابا رضا بردیمت پارک کلی حال کردی

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

الناز مامان بنیا
31 تیر 92 16:02
دلمون تنگ شده کمیاب شدی قربون عکساش برم من
الناز مامان بنیا 2
31 تیر 92 16:03
پسری دلمون براش تنگ شده بود
سیاکیا
31 تیر 92 23:06
ای جونم ارمان بلاااااااااااا پدر مامی احلام و درارررررررررررر عشق این شیطنتاتم بخورمت منننننننننننن واسم محکم ببوسش احلام
الناز مامان بنیا
3 مرداد 92 11:20
مبارک باشه عزیزممممم
مامان سامیار
11 مرداد 92 14:17
هزارماشالا گل من بزرگ شدی خاله وصدالبته شیرین مامانی دیگه چیکارکنیم وروجکامون شیطونن ایشالا تنشون سالم باشه انگشتش چی شده خیلی ناراحت شدم راستی سالگردتونم مبارک
فرناز مادر آتیلا
15 مرداد 92 13:12
چه نازه این پسر......
فروشگاه لوازم جشن تولد نادین
27 مرداد 92 7:00
حضور شما دوست عزیز را در فروشگاه لوازم جشن تولد نادین ارج می نهیم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس ماما می باشد