کارهای آرمانی در هفت ماه و نیمگی
گل مامان خیلی شیطون شدی و خیلی لج باز میخایی همه چیز رو بگیری بزاری دهنت تا ازت میگیرم جیغ میکشی گریه میکنیاصلا مجال نمیدی یک صدم ثانیه تنهات بزاریم همش گریه میکنی بخدا به هیچ کار نمیرسم فقط باید بشینم کنارت باهات بازی کنم وقتی میزارمت توی روروک خطری میشی با سرعت میری طرف برق یا مجسمه های مامان جون یا هرچیزی که تو پذیرایی باشه ماشالله تو خرابکاری و شکوندن نابغه هستیمجسمه لک لک دوم مامان جون رو شکوندی اولی رو که بیست روز پیش شکوندی کتاب آشپزی مامان جون رو تکه پاره کردی سند کاری خاله الی رو که خوردی اصلا نمیشه کنترلت کرد بخواییم جلوتو بگریم گریه میکنی وقتی هم تو روروک نباشی بزاریمت زمین نزدیک ٤٠ بار به چپ و راست غلت میخوری کل خونه رو با غلت زدن میگردی یه بار هم که ناپدید شدی از زیر مبل درت اوردیم نه تاب برقی رو میخوایی نه استخر توپ نه اسباب بازی هات رو میخایی هرچی میخرم برات برای یکی دوروز علاقه نشون میدی مامان جونی میگه تا یکسالگیت اینطوری وقتی یکم بزرگتر بشی تاب بازی رو دیگه دوست داری خلاصه مادر جون از خرابکاریت هرچی بگم کم گفتم غذا خوردنت خوبه خداروشکر اما تمایل بیشتر ب غذای سفره هست صدتا شیشه شیر و سوپ و فرنی بخوری بازم وقتی ببینی ما داریم نهار یا شام میخوریم خودتو از گریه میکشیواست هنوز زوده اخه چی بت بدم معدت درد میگیره مادر..چند روز پیش منو مامان جون دیدیم یه چی تو دهنته مامانی دستش کرد تو دهنت یه مشت دستمال کاغذی از دهنت کشید بیرون همچنان میجویدی دهنم اب افتاد گذشته از شوخی دیدیم لپات انگار باد کرده مامانی گفت یه چی تو گودی لپات قایم کردی دیدیم وا خدای من این همه دستمال کاغذی اصلا باورم نمیشه از کجا و کی چه جوری برداشتی باید بیشتر از این مراقبت باشم داری خطری میشی گلمممممممممممممدوست دارم خیلی زیاد عزیزمممممم هر چه قدر میخایی شیطنت کن خسته هم بشم فدا سرت تحمل میکنم چونکه عاشقتم پسر گلمممممم
*پاهاتو میزنی به دیوار یا مبل و کمرتو تا نصف بیشتر میاری بالا
*پشت سر هم غلت میزنی کل خونه رو میگردی
*دست دسی میخونم برات محکم دست میزنی یا بعد خوردن غذا دست میزنی ذوق میکنی
*صورت من و خاله رو محکم بوس میکنی وقتی بهت میگیم آرمان بوس بوس
*بابا..نه نه..اومبوا (یعنی آب)..باح..آگا..پوف..این کلمات رو هم با اون صدای خوشگلت میگی
*تا ببینی کسی لباس پوشیده میخاد بره بیرون خونه رو از گریه میزاری روی سرت
*موقع تعویض لباس و پوشک خیلی گریه میکنی به زور لباس تنت میکنم