عشقم آرمان عشقم آرمان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

نفس ماما

واکسن 6 ماهگی وعصبانیت من از دست خانه بهداشت 16/3/1391

1391/4/9 3:24
نویسنده : مامانی
350 بازدید
اشتراک گذاری

 

بازم واکسن ای خدا ...به خاطر سرما خوردگیت دکتر گفت یک هفته دیرتر واکسنتو بزنیم 21 صبح من و مامان جونی آماده شدیم بردیمت بهداشت وای خدایا خیلی شلوغ بود خیلی زیاد از نوزاد سه روزه تا 7 ساله ها اونجارو شلوغ کرده بودن هوا هم خیلی گرم بود اول از همه اتاق چکاب پرونده ات رو گم کرده بودن کلی معطل شدیم تا پیدا شد بعدش یه 20 نفری جلومون بودن تا نوبتمون شد  اعصاب من خیلی ریخت بهم بلاخره نوبتت شد خداروشکر وزنت خوب بود قدت و دور سرت هم همچنین 8 کیلو تمام و قدت 70 بود بعدش رفتیم اتاق واکسن  اونجا هم معطلمون کردن منم با خانم پرستار یکم بحثم شد به این دلیل که بدون نوبت  رد میکرد اصلا نه نظمی ن انظباطی خلاصه نوبتت شد بعد یک ساعت  دیدم یه دونه واکسن داره آماده میکنه و به پات زد البته من زودی رفتتم بیرون صدا گریه ات رو نشنوم خیلی کلافه بودم و عصبی بهشون گفتم چرا واکسن دوم نمیزنید گفتن واکسن هپاتیت تموم شده برید ماه بعد بیایید که با پرسنل اونجا بحثم شد  اخه یعنی چی واکسن تموم شد؟یعنی ماه بعدی هم باید گلم  درد واکسن رو تحمل کنه تب کنه بی تابی کنه ای خدااااااااااااااااااااااااا خیلی ناراحت شدم این ماه پرونده ات رو میگیرم انتقال میدم جایه دیکه از بینظمیشون حالم بهم خورد واقعا که!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس ماما می باشد