ناراحتی ماما

آرمان گلم فعلا هنوز مشکل اینترنت داریم برا همین دیر به دیر میام وبلاگت و شب یلدا نشد بیام پستی بزارم از این بابت ناراحتم و دیگه اینکه ما شب یلدا قرار بود مامان جون و خاله ها بیان خونمون که کنسل شد اومدنشون و به جاش رفتیم خونه همکار بابایی بقیه همکارا با خانم و بچه هاشون همه اومده بودن اونجا با بچه های سه ساله چهار ساله همش بازی ممیکردی میخندیدی خیلی خوشحال بودی من یادم رفت دوربین رو ببرم و نتونستم عکسی از یلدای امسالت بگیرم خیلی ناراحتم پسرم خیلی زیاد امسال دومین یلدات رو جشن گرفتیم پارسال ١٥ روزه بودی خیلی کوشولو بودی قربونت بره مامان هر کاری میکنم این ناراحتی رو فراموش کنم نمیتونم!!!