عشقم آرمان عشقم آرمان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

نفس ماما

راه رفتن آرمان بدون کمک 1/9/1391

1391/9/3 1:25
نویسنده : مامانی
373 بازدید
اشتراک گذاری

الهیییییییییی که من دورت بگردم آرمانی وقتی دیدم یک دفعه پاشدی و ایستادی بدون

کمک من و بدون اینکه دستت رو به جایی بگیری و شروع کردی به راه رفتن عینه اردک

هههههه کلی ذوق کردم یه جیغ بلندی کشیدم که همه رو ترسوندمممممم خونه خاله

من بودیم اونجا شروع کردی به راه رفتن خیلی خوشحالمممممممممممممممممم

زودی زنگ زدم به بابایی خیلیییییی خوشحال شددددد دل تو دلش نیست که زودی بیاد

ببینتت چنتا عکس از شیطنتت و راه رفتنت میزارممممم  گلمممم.

شیطون مامان تا راه رفتن رو یاد گرفتی گیر دادی بر بالای میز تلوزیون

مامان جون موقع اذان دستاش رو بالا میبره دعا میکنه تو هم زودی یاد گرفتی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

حسينيه علي اصغر
3 آذر 91 10:14
چرخید خداوند به دور سر تو زد بوسه به پاره پاره ی پیکر تو والله کشتی نجات همه است گهواره ی کوچک علی اصغر تو ++++++ امروز مصادف است با همايش شيرگان حسيني به روزم و منتظر ضمنا تصاوير حسيني فرزندان خود را در وبلاك تان قرار دهيد سپس به من اطلاع دهيد تا در يك پست جداگانه همه فرزندان شما را با ذكر نام بياورم ياباب الحوائج ياعلي اصغر
مامی سمیرا
3 آذر 91 12:48
سلاممممممممم خوبی مامان جون مهربون؟ پسملیت خیلی بامزست من از نی نی سایت در اومدم اما میرم تاپیک دوقلو ها رو میخونم دیدم که اونجا نظر دادی و به یادم بووودی مرسی دوستتتم منم دلم واست تنگ شده یادش بخیر
سمیه
3 آذر 91 14:31
عزیزم وسایل تولد پسرم هست اگه خواستی عکسهاشو تو وبلاگش ببین
مینا مامی پویان
4 آذر 91 1:38
ماشاللهههههههه به این پسر زرنگموننننن افرین خاله که انقدر زود یاد گرفتی راه بری احلام جون از این به بعد کارت در اومد باید بدویی دیگه دنبال ارمان جونم ارمان بدو مامان بدوووووووو
خانمی
4 آذر 91 16:12
مبارک باشه راه رفتنت عزیزم ...احساس مامانتو کاملا درک میکنم
مامان سامیار
6 آذر 91 0:10
ماشالا آرمان جونی به شما آفرین گل من تا قبل ازتولدت راه افتادی خاله جون مواظب خودت باش یه عالم ماچ
الناز(مامان بنیا
7 آذر 91 15:44
ای جان با بنیا من راه افتادی عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس ماما می باشد