مروارید ششم
عشقم الهی دورت بگردم یه هفته بیشتر مریض شدی اسهال و استفراغ شدید خیلی
ناراحتم دکتر بردمت داروهاتم به موقع میدم بهت اما خوب نشدی مامانی میگه به دلیل
دندوناته الان بعد یه هفته دندون ششمت هم جونه زد اما خیلی اذیت شدی جمعه ٢٨
از اهواز به رشت پرواز داریم میخاییم بریم شمال خونه بابا بزرگت (بابای بابامازیار )
شمال سرده باید لباس گرم ببرم برات که متاسفانه اهواز با این هوای گرم لباس گرم
پیدا نمیشه میترسم خدایی نکرده اونجا سرما بخوری من همش نگرانم همش استرس
انشالله که سرما نخوری حالا میگردم یه لباس مناسب برات میخرم گلممممممممم
از وقتی هم رفتیم خونه جدید روزگار منو سیاهکردی همش نق نق گریه بی تابی
اما وقتی میایم خونه بابا رضا شارژ میشی سرحال میشی اصلا یاورم نمیشه همون
آرمان بداخلاقی نمیدونم چکار کنم خیلی اذیت میشی موندم چه کار کنم نه میتونم
بابا مازیارو تنها بزارم بیام اهواز همش نه میتونم بی تابی و گریه هاتو ببینم صبح
تا شب همش گریه میکنی خدا انشالله کمک کنه بتونیم یه راهی فرجی پیدا کنیم
بیایم اهواز ساکن بشیم دوباره انشالله.