عشقم آرمان عشقم آرمان، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

نفس ماما

دلم گرفته

1393/9/25 17:59
نویسنده : مامانی
751 بازدید
اشتراک گذاری

آرمان  گلم پسر قشنگم تنها مرد زندگی من  فک نمیکردم یک روز بخوام از تلخیهایی زندگی تو وبلاگت بنویسم اما زندگی همیشه بر وفق مراد نیست هیچکسی جز خدا نمیدونه چه غمی توی دلمه پسر گلم دوست ندارم از ناراحتی های من و مشکلات زندگیم بدونی این روزها یه حرفهایی میزنی که ناخود اگاه اشکمو در میاری 

امشب دلم گرفته. يك بغض تلخي توي گلومه كه راه نفسم را بسته.

حس غريبي دارم. حس دلتنگي لحظه غروب.

تا حالا شده كنار دريا باشي

و به غروب خورشيد نگاه كني در حالي كه غم سنگيني

توي دلت خونه كرده باشه و نتونه مانع گريه هات بشي؟

احساس دلتنگي يك غروب ابري و پاييزي را دارم. حس عجيبي دارم.

احساس يك شاپرك كه توي تار عنكبوت گرفتار شده.

احساس يك پرنده كه بالش زخميه و نمي تونه پرواز كنه.

احساس يك پرستو كه از آشيونش دور مونده. دلم عجيب گرفته

دلم مي خواد فرياد بزنم، اين قدر بلند كه تا اون بالا بالاها هم بره

و خدا هم بشنوه. شايد چاره كنه. شايد يك نگاه به دل زخمي من هم

بندازه. دلم مي خواد فرياد بزنم. دلم مي خواد گريه كنم.

دلم خيلي گرفته،خيلي.....

 

 

پسندها (1)

نظرات (3)

مینا مامان آرمانی
7 دی 93 21:50
خیل سخته.... ولی توکلت به خدا باشه.همینکه آرمان پیش خودته خدارو هزار مرتبه شششششششکر.با تمام وجود لمسش کن و خدا رو شکر کن ازین لطف... این نیز میگذرد.مامان اومدی قم منو خبر کن...
یاسی
14 دی 93 20:33
زبونم قاصره واسه حرف. میدونم دلت شکسته عزیزم و زمان میبره تا خوب شه. فقط و فقط به خاطر وجود نازنین گل پسرت مقاومت کن
غزال
7 بهمن 93 13:49
سلام خوبين مامان آرمان ميخواستم بنويسم ميدونم چه سختي هايي كشيدين و چه زجرهايي دارين تحمل ميكنين اما ديديم نه درست نيست اين رو بنويسم من هم طلاق گرفتم ولي بچه ندارم و سختي ها و مسئوليت اتون در قيال بچه رو سعي ميكنم درك كنم نه اينكه خودم لمس كرده باشم اما در خصوص سختي ها و رنج ها و روزهاي بعد از طلاق كاملا باهاتون همدردم و ميدونم چي ميگين
مامانی
پاسخ
سلام غزال جان از پیام همدردیت سپاسگزارم ای کاش میشد سرنوشت را از سر،نوشت
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس ماما می باشد