آ رمان غرغرو
از صبح داری گریه میکنی نمیدومم چته هرکاری میکنم یه ده دقیقه اروم میشی دوباره شروع میکنی واقعا کلافه شدم دیگه خودت گفتی بریم پارک و اوردمت پارک روبه رو خونمون یکم بازی کنی تا تو پارک بودی خوب بود وای وقتی اومدیم خونه باز شروع کردی انشالله امشب بخیر بگذره فردا هم میریم اهواز انشالله ...
نویسنده :
مامانی
21:46